مسئول حوزه عترت وزارت آموزش و پرورش گفت: سوگواره˝احلی من العسل˝راس ساعت 10 صبح روز 28مهر به صورت همزمان در سراسر کشور برگزار می شود.
حجت الاسلام و المسلمین زکریا ستوده در گفت و گو با خبرنگار آموزش و پرورش پانا اظهار داشت: اداره کل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش امسال برای سومین سال متوالی است که طرح سوگواره "احلی من العسل" را را به صورت متمرکز و با همکاری صدا و سیما، هیئت رزمندگان اسلام، سازمان اوقاف و امور خیریه، بسیج دانش آموزی برگزار می کند.
وی افزود: طی جلساتی که در حوزه ستادی داشتیم این مراسم روز 28 مهرماه همزمان با ششم محرم الحرام روزی که به نام حضرت قاسم (س) معرفی شده است برگزار می شود.
ستوده ادامه داد: ما در جمهوری اسلامی ایران به تاسی از حضرت قاسم (س) در دوران 8 سال دفاع مقدس حدود 36 هزار شهید دانش آموز تقدیم کردیم که مانند این حضرت جانشان را برای انقلاب اسلامی و اسلام فدا کردند. نقل است از امام حسین (ع) وقتی از حضرت قاسم (ع) پرسیدند مرگ را چطور می بینی گفتند "احلی من العسل" یعنی شیرین تر از عسل و به همین منظور است که این روز را به این واژه نام گذاری کرده ایم .
مسئول حوزه عترت وزارت آموزش و پرورش خاطر نشان کرد : امسال 2 مرکز را در تهران برای این سوگواره " احلی من العسل" در نظر گرفته ایم میدان امام حسین(ع) و حرم مطهر امام خمینی (ره) و در سایر استان ها در مراکز استان در مصلی ها و یا محل تجمع مردم برگزار می شود همچنین در شهر های مقدس مشهد حرم امام رضا (ع) (صحن جامع رضوی) ، قم حرم حضرت معصومه (ع) و شیراز حرم حضرت شاهچراغ (ع) برگزار می شود .
وی یاد آور شد: امیدواریم امسال نیز مانند سال های گذشته حضور پر شور دانش آموزان، فرهنگیان و عموم مردم را در این سوگواره شاهد باشیم .
حجت الاسلام و المسلمین ستوده افزود: حدود 30 هزار هیات مذهبی دانش آموزی داریم که در طول سال برنامه های متنوع را انجام می دهند مانند خواندن زیارت عاشورا، مراسم اعیاد و وفیات حضرات معصومین (ع) در مدرسه مانند دعای عرفه و.... مشارکت همکارانمان برگزار می کنند .
وی ادامه داد: این مراسم در همه مدارس کشور با شعار لبیک یا حسین (ع) ساعت 10 صبح با مداحی و مدیحه سرایی از مدارس به سمت محل برگزاری آغاز می شود .
تربیت فرزندان آن هم در عصری که برای هر کار به خصوصی، باید فن و تخصصش را داشت کار خیلی ساده ای نیست. مشکل بسیاری از خانواده ها نداشتن آگاهی در مورد آموزش مسائل تربیتی است.
بسیاری از ما می خواهیم که فرزندمان دوستان خوبی داشته باشد. به فرزندتان تاکید کنید که دنبال موضوعات سرگرم کننده و جالبی باشد که در این سن برای خود او و هم سن و سال هایش جذاب است و در آن موضوعات مطالعه کند.
به او یاد دهید که هنگام صحبت چشم های طرف مقابلش را نگاه کند و در طول صحبت خود را مشغول کار دیگری نشان ندهد چون این کار بی احترامی به دیگران است و خاطره خوبی را برای شخص مقابل نمی گذارد.
البته این نکته را هم به فرزندتان بگویید که تنها گوش کردن به صحبت های دوستش به معنای شنونده خوبی بودن نیست بلکه حین صحبت باید جملات دوستش را تکرار کند و نشان دهد که همه حواسش معطوف او بوده است.
شنونده خوبی بودن راز ساده ای است اما تنها افراد کمی هستند که می توانند به این اصل به خوبی عمل کنند. به فرزندتان یاد دهید که جزو این تعداد کم اما تاثیرگذار باشد.
منبع:جام جم
یک روان شناس گفت: جدید ترین راه درمانی بیش فعالی کودکان، آموزش رفتاری به خانواده است و آگاهی از رفتار مناسب با کودکان در درمان آن ها اثرات بسیار دارد.
مهتاب بیات ریزی اضافه کرد: بیش فعالی دو نوع است:
۱- بیش فعالی- پیش فعالی، ۲- پیش فعالی- کم توجهی.
وی افزود: پیش فعالی را می توان از دو روش فیزیولوژی و زیستی شناسایی کرد؛ در روش فیزیولوژی یک نارسایی در مغز وجود دارد و روش زیستی مربوط به شرایط محیطی کودک است و بستر پیش فعالی کودک را فراهم می کند؛ در واقع مشکلات بالقوه نیز پیش فعالی را بیشتر می کند. در بین کودکان پیش فعال کودکان با هوش نیز وجود دارد.
بیات ریزی با اشاره به ۶ نشانه پیش فعالی گفت:
۱- این کودکان بیشتر از چند ثانیه نمی توانند بی تحرک باشند
۲- علاقه زیادی به تماشای تلویزیون دارند
۳- به درس توجه ندارند و در دروس ضعیف هستند
۴- به خاطر بی دقتی دست خط خوبی ندارند
۵- وسایل بازی خود را به سرعت خراب می کنند
۶- آن ها معمولا بد نقاشی می کنند
این روان شناس تاکید کرد: پیش فعالی کودکان زمینه ارثی می تواند داشته باشد اما قطعیت ندارد؛ در زمینه پیش فعالی هم وراثت و هم شرایط محیطی اثرگذار است.
مهم ترین راهکار برای پیشگیری از پیش فعالی کودک آموزش خانواده است، یعنی همزمان با درمان کودک باید آموزش های لازم به خانواده داده شود تا بدانند چگونه با کودک رفتار کنند، این جدید ترین راه درمان است؛
یعنی آموزش رفتاری باید به خانواده داده شود و رفتار مناسب در درمان این کودکان بسیار تاثیر گذار است.
منبع:جام جم
چه کنیم تا بچه ها با یکدیگر دعوا نکنند؟
اگر جزو خانواده هایی هستید که دو فرزند کوچک در خانه دارند، احتمالا هر روز صبح با صدای دعوا و داد و بحث آنها از خواب بیدار می شوید. به طور مثال، ناگهان صدای دخترتان را می شنوید که جیغ می زند: از اتاق من برو بیرووووووون! . با این اوصاف به کوک کردن ساعت برای بیدار شدن نیازی ندارید. از همان ابتدای صبح صدای داد و دعوای آنها بالا است تا خود شب.
اگر تصور می کنید روش های تربیتی شما اشتباه بوده که فرزندانتان یک لحظه آرام و ساکت نیستند، اشتباه می کنید. این وضعیت کاملا نرمال است و بیشتر والدین آن را تجربه می کنند. اما می توانید این کشمش ها را تا حد بسیاری کاهش دهید. برای این منظور ما ۱۰ راهکار را پیشنهاد می کنیم شاید مفید واقع شوند.
۱. آنها را نادیده نگیرید
برخی از کارشناسان مسایل کودک اعتقاد دارند، کودکان باید یادبگیرند خودشان مشکلاتشان را برطرف کنند و تا حد امکان والدین نباید در بحث و تضادهای آنها دخالت داشته باشند، مگر اینکه رفتارهای خطرناک از کودک سر بزند. اما مری شدی، کارشناس تربیت کودک و نویسنده کتاب های روانشناسی کودک می گوید: والدین باید مهارت های ارتباط برقرار کردن و برطرف کردن مشکلات را از همان سال های اولیه به کودک بیاموزند. او معتقد است به محض آغاز درگیری میان کودکان، والدین باید مداخله کنند و تا دیر نشده و رفتار آنها از کنترل خارج نشده است، به دعوا خاتمه ببخشند.
2. داد نزنید
هنگامی که کودکان با هم مجادله می کنند و این اعصاب شما را به هم می ریزد، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و به هیچ عنوان داد نزنید. بیشتر والدین در چنین مواقعی داد می زنند: تمامش کنید . اما این دردی را دوا نمی کند. به جای این کار، جلو بروید و ببینید این مجادله بر چه اساسی به وجود آمده است. خیلی منطقی جلو بروید و از آنها بپرسید چه اتفاقی افتاده است و بگویید که آمده اید تا کمکشان کنید. در این حالت، کودک احساس می کند مورد حمایت قرار گرفته است و به جای ترس از شما، صادقانه حرف و مشکل خود را مطرح خواهد کرد.
۳. مذاکره کردن را به آنها بیاموزید
کودکان خردسال و پیش دبستانی در مورد مذاکره یا به کار گیری واژه های درست در زمان مناسب چیزی نمی دانند و نباید از آنها انتظار زیادی داشت. اما این را بدانید کودک بیشتر از آنچه می گوید، می فهمد. با استناد به این موضوع، به آنها بیاموزید به جای دعوا و داد زدن، با هم مودبانه معامله کنند. در مواقع لازم جملات مناسب را در دهان آنها بگذارید. این کار به مرور به آنها می آموزد باید چه کنند. بنابراین نباید نگران باشید که مبادا کودک عادت کند همیشه شما به او بگویید چه کند.
۴. به آنها فرصت عشق ورزیدن بدهید
شاید به نظرتان چندان جالب نباشد. اما به کودکان خود بیاموزید یکدیگر را دوست داشته باشند. به طور مثال، از آنها بخواهید یکدیگر را در آغوش بگیرند و مثلا بگویید: تو فقط همین یک خواهر/برادر را داری . وقتی از همان ابتدا به آنها عشق ورزیدن را بیاموزید با روحیه مهربان و لطیف تری رشد خواهند کرد و تعداد دفعات بحث و دعوای آنها تا حد بسیاری کاهش پیدا خواهد کرد.
۵. آرامش ایجاد کنید
هنگامی که دعوای بچه ها بالا می گیرد بسیار سخت است که بتوانید آنها را از هم جدا و آرام کنید. اما به عنوان پدر یا مادر، می توانید این مساله را به فرزند خود بیاموزید هر زمان احساس کرد دارد از کوره در می رود و عصبانی می شود، از اتاق بیرون برود و هر زمان آرام شد، دوباره نزد خواهر یا برادر خود بازگردد.
۶. عدالت و انصاف را برای آنها تعریف کنید
کودکان همیشه والدین خود را بهترین و منصف ترین فردی می دانند که می تواند به طور مساوی همه چیز را بین آنها و برادر یا خواهرشان تقسیم کنند. اما باید به تدریج به آنها بیاموزید همیشه همه چیز نباید مساوی باشد. به آنها بگویید زندگی واقعی همیشه هم عادلانه نیست و گاهی ممکن است انسان ها از داشتن چیزهایی محروم باشند. به طور مثال، هنگامی که فرزند بزرگ به کفش ورزشی نیاز دارد، دلیلی وجود ندارد یک جفت هم برای فرزند کوچک خریداری کنید تا ناراحت نشود. باید او را متوجه کنید چیزی که لازم ندارد را برایش نمی خرید. اگر کودک اعتراض کرد که: چرا او دارد و من ندارم. این عادلانه نیست . به او پاسخ دهید: همه انسان ها نباید وسایل مشترک و مشابه داشته باشند. انصاف این است که هرکس به اندازه نیاز خود داشته باشد، نه بیشتر!
۷. آنها را هم مقایسه نکنید
بسیاری از والدین این اشتباه را در تربیت فرزندان خود مرتکب می شوند: آنها برای تصحیح رفتار کودک، رفتار کودک دیگر را به رخ او می کشند و مدام آنها را با یکدیگر مقایسه می کنند. این مساله هیچ کمکی به کودک نمی کند و فقط خشم او را افزایش می دهد. اگر فرزند شما رفتار دلخواه را ندارد، راهکار آن را به او بیاموزید، نه اینکه او را با دیگران یا برادر/خواهرش مقایسه کنید. اگر به طور مثال، انرژی زیادی دارد و می خواهید کمی آرام باشد، او را در کلاس های ورزشی ثبت نام کنید تا هیجانش را آنجا تخلیه کند.
۸. همیشه با برنامه ریزی پیش بروید
شاید شما هم متوجه شده باشید بیشترین دعواهای فرزندان در ابتدای صبح یا در روزهای تعطیل روی می دهند. دلیل این امر این است که کودک احتمالا خواب کمی داشته، گرسنه یا خسته است. اگر در روزهای تعطیل برنامه غذاخوردن شما تغییر می کند، ترجیحا سعی کنید میان وعده های مقوی و سیرکننده برای فرزندان خود تهیه کنید تا برنامه جسمی او تغییر نکند. در ضمن، باید توجه داشته باشید خردسالان به ۱۲ ساعت خواب در طول شبانه روز نیاز دارند و کودکانی که مدرسه می روند نیز باید دست کم ۱۰ ساعت در شبانه روز بخوابند. در غیر این صورت ممکن است عصبی و پرخاشگر شوند.
۹. آنها را به شراکت مجبور نکنید
به عنوان پدر یا مادر، وظیفه شما است که به فرزند خود دست ودل باز بودن را بیاموزید. اما کودک مجبور نیست همه وسایل خود را با دیگران شریک شود. برخی از وسایل یا اسباب بازی ها برای کودکان بسیار ارزشمند هستند، می توانید آنها را کنار بگذارید تا کودک خودش اختصاصی از آنها استفاده کند. اما در وسایلی که تعصب خاصی به آنها ندارد به او بیاموزید که با دیگران شریک شود و به آنها اجازه دهد از وسایلش استفاده کنند. با این نوع تربیت، کودکان کمتر با هم دعوا خواهند کرد.
۱۰. کار گروهی را به آنها بیاموزید
همکاری و تقسیم کارها را به فرزندان خود بیاموزید. از همان سال های اول زندگی به کودک یاد دهید تا با برادر یا خواهر خود میز را بچیند، با هم آشپزی کنند یا ... . به آنها بیاموزید هر فردی وظایف و مسوولیت های خودش را دارد و در همکاری با یکدیگر بسیار بهتر می توان کارها را انجام داد. مزیت کار گروهی را در عمل به کودک نشان دهید تا در آینده نیز از این عادت رفتاری سود ببرد و موفق باشد.
منبع:آفتاب
در دنیا برخی از روزها نامگذاری های بامسمایی دارند. مثل روز والدین که در فرهنگ یادمان های ما گم است. شاید یک روز برای توجه به نقش توأمان پدر و مادر در زندگی کودک، روز مهم و تاثیرگذاری باشد.
سازمان ملل اول ژوئن را روز جهانی والدین اعلام کرده که همان روز جهانی کودک است، اما در آمریکا، بیل کلینتون با امضای طرح قانونی در سال ١٩٩٤ آخرین یکشنبه ماه جولای را به عنوان روز والدین تصویب کرد.
بزرگ کردن بچه از نوزادی تا رسیدن به مرحله یک فرد بالغ، کار سخت و پرمسئولیتی است که وظیفه اول والدین محسوب می شود. برای توجه دادن به این وظیفه که عشق بی قید و شرط می طلبد، روزی را برای قدردانی از والدین اختصاص داده اند.در این روز، بچه ها سعی می کنند با روش های مختلف از زحمت هایی که پدر و مادر برایشان می کشند، تشکر کنند؛ با گردش رفتن و خریدن کادو.
از فعالیت های دولتی هم معرفی والدین نمونه سال در این روز است؛ کاندیداهای این روز، والدینی هستند که از هر ایالت، نمونه ایده آلی از والدین شناخته می شوند و در مرحله نهایی، والدین نمونه در سطح ملی معرفی می شود. شکی نیست که کودک برای رشد فیزیکی و عاطفی خود به توجه هر دو والد خود نیاز دارد و درواقع برای کامل شدن، توجه پدر و مادر را همزمان می طلبد، اما در تربیت بچه ها، والدین به اقتضای جنسیتشان، روش های مختلفی را برای تعامل با فرزند به کار می برند. برخی از این تفاوت ها را می توان فهرست کرد.
پدرها
پدرها برای آموزش به بچه هایشان با آنها وارد چالش می شوند. مسلم است که هم پدر و هم مادر می خواهند به یادگیری فرزندشان کمک کنند، اما هرکدام با شیوه ای متفاوت این کار را انجام می دهند. مثلا در آموزش به یک فرزند ناامید، مادر سعی می کند به او کمک کند راه حل را پیدا کند؛ درحالی که پدر در لحظه های ناامیدی و سرخوردگی فرزندش، سعی می کند بیشتر با او سروکله بزند تا بچه خودش راه حل را پیدا کند.
پدرها بچه ها را بیشتر به سمت اکتشاف و ماجراجویی تشویق می کنند تا مادران. این شیوه پدران که به کودکان یاد می دهند در مواقع سخت، پایداری کنند، در بلندمدت باعث نتایج خوبی در عملکرد تحصیلی و زندگی اجتماعی بچه ها می شود.
پدرها تمایل دارند فرزندانشان را به سمت خطرپذیری هدایت کنند. این کار به استقلال فرزندان در آینده کمک می کند. بخشی از این پدیده در این واقعیت نهفته است که پدران کمتر فرزندانشان را تحسین می کنند.
جان گاتمن، روانشناس در کتابش بزرگ کردن احساسی فرزند باهوش نوشته است که تحقیقات نشان داده اند پدران احتمالا کمتر از فرزندشان تعریف می کنند؛ مگر این که معتقد باشند فرزندشان شایسته این تحسین است و درواقع خود کودک است که تحسین را به دست می آورد.
این رفتار برخلاف شیوه مادران است که فرزندشان را فقط برای راحتی او یا تقویت حس اعتماد به نفس اش تحسین می کنند. نتیجه این تفاوت برخورد این است که فرزند برای به دست آوردن تحسین پدر، بیشتر فعالیت و تلاش می کند. پدر دوست دارد موفقیت فرزندش را در دنیای واقعی ببیند و برای همین هم او را به سمت موقعیت های سخت هل می دهد.
پدرها برخلاف مادران بازی هایی با بچه ها انجام می دهند که سرشار از بی نظمی است. پدرها بازی های پرسروصدا و شوخی های فیزیکی با فرزندانشان را ترجیح می دهند؛ بازی هایی که هیجان فیزیکی با کمترین قاعده و قانونی داشته باشد. گاتمن، روانشناس معتقد است طبیعت بازی های فیزیکی پدر و فرزند، به فرزند یاد می دهد که چطور احساساتش را مثل تعجب، خشم و هیجان مدیریت کند.
مادرها
عکس العمل طبیعی مادر از زمان به دنیا آوردن فرزند، تلاش برای امنیت نوزادش است. درواقع مادر محافظ فرزندش محسوب می شود؛ محافظت از هر نوع خطری، خطرات محیطی، بیگانگان یا حتی آسیب هایی که کودک به خودش ممکن است وارد کند. و کودکان این را می فهمند.
مادران اغلب وقتی با کودکان خود تعامل دارند؛ چه از طریق بازی یا صحبت کردن، درواقع استعدادهای شناختی آنها را تحریک می کنند. مادران بیشتر با بچه های خود بازی های منظم، قاعده مند و چالش برانگیز می کنند. بچه ها را با پازل و کتاب مواجه می کنند که به آنها قدرت شناخت و یادگیری قوانین جامعه را می دهد. حتی بازی های فیزیکی مادران با فرزندان از قوانینی پیروی می کند که فرزند باید از قدرت ذهنی برای هماهنگی در بازی استفاده کند.
مادران معمولا دوست دارند مراقبت و محبت بیشتری به فرزندان نشان دهند. آنها وقت بیشتری را صرف فرزند و با او صحبت می کنند و سوال هایش را جواب می دهند؛ درحالی که پدران کمتر روی احساسات و بیشتر روی فعالیت های فیزیکی تمرکز می کنند و کمتر شفاهی هستند.
مادران در برخورد با کارهای نامناسب و عملکرد اشتباه کودک، فرصت بیشتری به او می دهند. پدران در این مواقع زودتر به سمت تنبیه کودک می روند.
مادرها با فرزندانشان جدی تر حرف می زنند، اما پدرها اغلب با بچه ها شوخی می کنند و سربه سرشان می گذارند. رفتار پدر برای فرزندان کمتر قابل پیش بینی است. این شیوه رفتاری پدران، فرزندان را برای مواقع غیرمنتظره در زندگی آماده می کند.
مادرها عموما مهارت های احساسی و روابطی را به بچه ها یاد می دهند که این امکان را به فرزندشان می دهد بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
پدرها معمولا به فرزندانشان مهارت حل مسأله و بقا را می آموزند. اینها نمونه هایی از روش تربیتی و رفتاری مادروپدر با فرزندانشان است.
تحقیقات متعددی که در این حوزه انجام شده است، روی نقش متفاوت، اما حیاتی هر دو والد در تکامل منش انسانی تأکید دارند.
پایگاه خبری مهرخانه
منبع:آفتاب
چگونگي تربيت فرزند يكي از وجوه درخشنده سيماي خانوادگي اميرالمؤمنين (ع) است. در اين متن، برآنيم تا برخي از اصول تربيت فرزند و حقوق آنان بر پدر و مادر را از ديدگاه اميرالمؤمنين (ع) بيان كنيم.
1- انتخاب نام نيكو
2- گفتن اذان و اقامه در گوش فرزندان و انجام عقيقه (قرباني گوسفند) براي آنان
3- بازي با فرزندان : ((اشبه اباك يا حسن واخلع عن الحق الرسن
و اعبد ا لها ذامنن و لا توال ذالاحن))
پسرم،مانند پدرت باش، ريسمان ظلم را از حق بركن ! خدايي را بپرست كه صاحب نعمتهاي متعدد است و هيچگاه با صاحبان ظلم دوستي مكن. اين قطعه، يكي از قطعات اشعاري است كه حضرت زهرا (س) درهنگام بازي با فرزندانش زمزمه مي كرد. بدين شيوه هم آنها را سرگرم مي نمود وهم حكمت به آنها مي آموخت، چرا كه خود اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد:
((كسي كه كودكي دارد بايد در راه تربيت او خود را تا سرحد كودكي تنزل دهد.))
خود اميرالمؤمنين (ع) نيز در كودكي بازيهايي داشته اند كه يكي از آنها كشتي گرفتن است. نقل است ابوطالب بين فرزندانش و پسر عموهايشان مسابقه كشتي برگزار مي كرد و هميشه علي (ع) بر همه پيروز مي شد و اين باعث شادي ابوطالب مي گرديد. در خانه خود علي (ع) هم بين حسن و حسين (عليهماالسلام) مسابقاتي همچون كشتي، خطاطي و مسابقاتي در انجام كارهاي ديگر برگزار مي شد، و گاهي پيامبر جهت افزايش اين شادي و نشاط حاصل از مسابقه، در جمع ايشان حاضر مي شدند و به تشويق طرفين مي پرداختند.
4- رعايت اصل بي طرفي، عدالت و مساوات بين فرزندان
يكي از حساسيتهاي كودكان جانبداري و توجه خاص پدر و مادر به يكي از فرزندان ديگر است كه در روايات بر رعايت عدالت و مساوات بين فرزندان و محبت كردن، هديه دادن و توجه نمودن به خصوص توجه به حساسبت بيشتر دختران در اين مورد تأكيد شده است.
به يك نمونه زيبا از دقت حضرت زهرا (س) در اين مورد توجه كنيد:
پيامبر (ص) حسن وحسين (عليهماالسلام) را به مسابقه خطاطي تشويق نموده، فرمودند: هر كس خط او زيباتر است قدرت او بيشتر است. حسن و حسين (ع) هم هر كدام خط زيبايي نوشتند. اما رسول خدا (ص) ايشان را به مادرشان هدايت فرمود تا اگر در قضاوت نگراني پيش آمد، با عاطفه مادري جبران شود. زهرا (س) نيز جهت رعايت اصل بي طرفي به فكرش رسيد. قضاوت نهايي را به تلاش خوشان مربوط سازد لذا گردنبند خويش را پاره كرده بر سرآنها ريخت و فرمود: هر كدام از شما دانه هاي بيشتري بگيرد قدرت او بيشتر است.
5- داشتن برنامه جهت تمرين، تشويق و تربيت عبادي و ديني فرزندان
- به طور مثال نقل شده است كه حضرت زهرا (س) جهت شبهاي احياء فرزندان را در روز خوابانيد تا كاملاً استراحت كنند و غذاي مناسب و كمتري هم به آنها مي داد تا با زمينه مطلوبتري از نظر جسمي و روحي در شب زنده داري شركت كنند. ايشان با شيوه هاي ديگري كودكانش را در عباداتي مانند نماز، اعمال عبادي ماه رمضان، شركت در جلسات قرآن و شركت دادن آنها در امور خيري مثل كمك به مستمندان و دادن صدقه به نيازمندان شركت مي داد كه نقش مؤثر تربيتي همراه كردن كودكان با خود هنگام انجام عبادات را مي رساند.
6- مكلف نمودن فرزندان به رعايت ادب و اخلاق اسلامي
تأديب كودك يعني ملازم ساختن و مكلف نمودن او به رعايت ادب و اخلاق اسلامي ، بدين معني كه هر چند كودك نسبت به حكمت آداب مزبور، درك و فهمي ندارد وليكن از باب تمرين و تمهيد، وي را به انجام آنها مكلف مي كنيم و مهم اين است كه كودك خود را در تكليف احساس كرده، بداند اگر تن به تكليف ندهد با الزامهايي روبرو خواهد شد. علي (ع) در اين باره مي فرمايد :
(( آن كس كه ملكف به ادب شود ، بديهايش اندك مي گردد. ))
و در روايات داريم زماني كه كودك به 6 سالگي رسيد او را به نماز و چنانچه تحمل گرفتن روزه را داشت به انجام آن وادار نماييد.
7- استفاده از فرصتهاي مختلف جهت انتقال تجربيات و نصايح
اميرالمؤمنين (ع) و حضرت زهرا (س) از هر موقعيتي براي انتقال تجربياتشان استفاده مي كردند . نامه اميرالمؤمنين به امام حسن (ع) يكي از اين موارد است.
معرفي شبهات و انحرافات اجتماعي، توصيه به مطالعه تاريخ، انتخاب مسير مورد علاقه و اشتياق، تحمل مصائب و مشكلات دنيا، پذيرش مسئوليت در حد توانايي ، برقراري نظم در امور زندگي، تشخيص دوست از غير دوست و ارتباط گرم با خويشان و تكريم آنان از جمله رئوس برخي از اين نصايحند.
بديهي است خانه اي كه ظريفترين نكات تربيتي ، با چنين دقتي در آن مراعات مي گردد محل پرورش انسانهايي چون امام حسن (ع) ، امام حسين (ع) و زينب (س) خواهد بود. در پايان بد نيست متذكر شويم كه اگر چه اميرالمؤمنين (ع) حقوق زيادي براي فرزندان قائل شده اند،اما از آن سو هم وظايفي براي فرزند بر شمرده اند كه مهمترين آنها اينست كه فرزند، پدر و مادرش را در هر چيز مگر در نافرماني از خداوند سبحان اطاعت و پيروي كند :
(( فحق الوالد علي الولد ان يطيعه في كل شيء الا في معصيه الله سبحانه ))
منبع: سایت امام علی (ع)
تربيت اجتماعي عبارت است از تأديب فرزندان بر اساس التزام به آداب اجتماع و اصول ارزشمند اخلاقي و رواني در زندگي اجتماعي تا فرزندان از همان دوره ی کودکي بتوانند در جامعه حضور يابند و از حسن رفتار و ادب و تعادل روحي و رواني و خرد ورزي در برخورد با ديگران برخوردار باشند. البته تربيت اجتماعي با ديگر مراحل تربيتي نيز مرتبط بوده و مجرد از ساير مراحل قابل تحقق نخواهد بود. اسلام به عنوان ديني جامعه نگر به تربيت اجتماعي انسان نيز عنايت خاصي داشته و دستوراتي براي تربيت انسانهايي فعال و واقع نگر در عرصه ی حيات جمعي ارائه نموده است.
تقوي، کرامت، قناعت، عفو و بخشش، احترام به شخصيت ديگران و تواضع، اعتماد به نفس، نظم و انضباط، شفقت، تعادل روحي و اخلاقي، محبت متقابل، رعايت حقوق ديگران، جرأت و شهامت داشتن ،ایثار و گذشت ، نظارت و مراقبت اجتماعی ، مشورت کردن ، تعاون و همکاري و مسئوليت پذيري... جزو اصول تربيت اجتماعي است که مورد سفارش اسلام قرار گرفته اند. و بي شک خانواده اولين نهادي است که اين اصول در آن تجزيه شده و کودکان و نوجوانان مي توانند الگوي عملي و نمونه ی عيني آنها را در صحنه زندگي خانوادگي شاهد باشند تا در عرصه ی زندگي اجتماعي خويش آنها را به کار بندند.
بنابراين خصوصيات اجتماعي مانند ساير روحيات اخلاقي به طور ناگهاني در کودکان ظهور و بروز نمي کنند بلکه بر اساس پرورش والدين به تدريج در رفتار و کردارشان به وجود مي آيند.
پدر به عنوان حلقه ی اتصال خانواده با جامعه، بيشترين نقش را در تربيت اجتماعي فرزندان و ايجاد مهارتهاي اجتماعي در آنان دارد. اين مهارتها شامل: مهارت داشتن ارتباط با ديگران، مهارت در گوش دادن و همدردي و ارتباط غير کلامي و مهارت در تشخيص احساسات خويش است. محققان، مهارتهاي اجتماعي را در پنج طبقه:
همکاري و کمک به ديگران، گفتار مناسب (تقاضا کردن و پاسخ آشکار)، مسئوليت پذيري، همدلي (محبت و همدردي) و خويشتنداري(صبور بودن و تحمل کردن) تقسيم بندي کرده اند.
بدون شک خانواده اولين نهادي است که اين مهارتها بايد در آن کسب و تجربه شوند و پدر به عنوان مدير اين نهاد که وظيفه ی ساماندهي آن را بر عهده دارد، داراي نقش اساسي است. اهميت نقش پدر در تربيت اجتماعي و ايجاد مهارتهاي مربوط به آن از چند زاويه قابل توجه است:
اولاً پدر بايستي مفاهيم اين اصول را به فرزند آموزش داده و مصاديق خير، احسان، ايثار، تعاون، مشارکت اجتماعي و... را به کودک معرفي نمايد و با انتخاب شيوه هايي مناسب او را به سوي اين ارزشها سوق دهد.
ثانياً پدر به عنوان مظهر دانايي و اقتدار از نظر کودک، بايستي خود الگوي برتر و معرف رفتاري باشد که کودک را بدان دلالت مي کند.
ثالثاً پدر بايد با مراقبت و نظارت پيگير، زمينه ی تکرار و تمرين اين مهارتها را فراهم آورده و با گرفتن بازخوردهاي مناسب، اين مهارتها را در کودک تقويت و نهادينه نمايد. همچنين در سنين بالاتر، تبيين درستي يا نادرستي کارها زمينه ی مناسبي را براي ارتکاب رفتاري خاص پديد مي آورد. پدر بايد چنين تصور و شناختي را در فرزند پديد آورد.
در اينجا به مواردي چند در رابطه با وظيفه ی والدين به ويژه پدر در ارتباط با تربيت اجتماعي فرزند، اشاره مي کنيم:
مشورت کردن با فرزندان و سپردن مسئوليت به آنان:
يکي از راههاي تربيت اجتماعي فرزندان، نقش دادن به آنان در تصميم سازيها و پذيرش مسئوليتها و ايفاي آنهاست. پيامبر اسلام صلی الله علیه و اله فرمودند: «الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين1» يعني فرزند تا هفت سالگي سروري است که بايد مورد احترام و اطاعت قرار گيرد و خواستهاي صحيح او به نحو شايسته برآورده شود و در هفت سال دوم بايد در تحت تعليم و تأديب قرار گيرد ودر جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي فطري او به آموزش و پرورش او همت گمارند و در هفت سال سوم وزير است، پشتوانه و پشتيبان است يعني کسي است که مي تواند مسئوليتي را بپذيرد و به عنوان مشاور مورد مشورت قرار گيرد و از فکر و انديشه او بهره برده شود.
لازمه ی چنين نامگذاري در هفت سال سوم، تربيت و آمادگي فرزند براي پذيرش مسئوليت در دوره ی قبل از آن است. بنابراين لازم است کودک اين آمادگي را در محيط خانه و ايام تحصيل در مدرسه کسب نمايد. مشورت کردن با فرزندان نوعي جلب مشارکت آنان بوده و موجب رشد و تعالي شخصيت آنان مي گردد چه با اين کار احساس مفيد بودن و مستقل بودن کرده و راه مبارزه با مشکلات و يافتن راه حل براي آنها در آنان شکوفا مي شود و اعتماد به نفس در ايشان تقويت مي گردد.
علاوه بر نظرخواهي از فرزندان نوجوان بايد انجام برخي از امور را نيز به آنان واگذار کرد تا خود را بنمايانند چه نشان دادن خود در دوره ی نوجواني بخصوص امري طبيعي است که اگر اين نياز به طور منطقي و صحیح ارضاء نشود به شکلهاي غير منطقي و نامعقول اشباع خواهد شد.
با سپردن برخي مسئوليتهاي مربوط به خانواده و يا امور شخصي خود فرزندان به آنها به تناسب سنشان، مي توان روحيه ی کارو فعاليت، مؤثر بودن، نظم و انضباط را در آنها به وجود آورده و حس مسئوليت پذيري و مهارتهاي تصميم گيري را در آنها تقويت نمود.
ياري کردن در انتخاب دوست:
هر چند فرزندان از دوره کودکي با همبازيهاي خود رابطه دوستانه را تجربه مي کنند، وليکن نقش دوستان در دوره نوجواني برجسته و پر رنگتر است. با توجه به اينکه نوجوانان بيشتر تمايل به بروز شخصيت مستقل خود دارند و نمي خواهند تابع محض ديگران باشند، علاقمند هستند با پيوستن به گروههاي همسال، ابراز وجود نمايند.
انتخاب دوست و حضور در جمعهاي دوستانه و گروههاي همسال براي تربيت اجتماعي فرزندان لازم است، زيرا در اين ارتباط، آثار رفتار خود با ديگران را مشاهده کرده و به تنظيم آنها مي پردازند و در اين داد و ستدهاي تجربي، پايه هاي رفتارهاي اجتماعي انان استحکام مي يابد. در اين دوره پدر و مادر وظيفه دارند فرزندان خود را با معيارها و ضابطه هاي دوست خوب آشنا نمايند و از تحميل مصداقها به آنها بپرهيزند. نقش والدين در اين رابطه شبيه نقش نجات دهنده ی غريق است که مانع شنا کردن کسي نمي شود، ولي مراقبت مي کند تا کسي غرق هم نشود.
در روايات، معصومين علیهم الاسلام به زيباترين خطاب به فرزندانشان، معيارها و ضوابط انتخاب دوست را به همراه دلايل آنها ارائه کرده اند که اين خود نيز در زمينه سازي ارائه ی ارزشها قابل دقت است.
امام زين العابدين علیه الاسلام خطاب به فرزندشان مي فرمايند: فرزند عزيزم مواظب باشد با پنج گروه دوستي و رفاقت نکني و با آنها هم کلام هم نشوي و با آنها همسفر نگردي! فرزندشان مي پرسد: پدر جان آنان چه کساني هستند؟ امام در جواب فرمودند: با آدم دروغگو دوستي مکن، چه او مانند سرابي است که مطالب را بر خلاف واقع نشان مي دهد، دور را نزديک و نزديک را دور جلوه گر مي سازد. از رفاقت با فرد لاابالي و گناهکار اجتناب کن، زيرا چنين شخصي تو را به بهاي يک لقمه يا کمتر از آن مي فروشد. از رفاقت با شخص بخيل پرهيز کن که او در ضروري ترين مواقع نيازمندي به او، تو را ياري نخواهد کرد. از دوستي با شخص ابله نيز بر حذر باش که مي خواهد تو را کمک کند، ولي ضرر مي زند. از مصاحبت با کسي که قطع رحم کرده نيز برحذر باش که چنين شخصي در کتاب خدا مورد لعن و نفرين قرار گرفته است.2
آموزش احترام به ديگران و برخورد سالم:
پدر و مادر بايستي اين حقيقت را در عمل به فرزندانشان نشان دهند که ديگران نيز همانند آنان داراي شخصيت و آبرو هستند و همچنانکه آنان حاضر نيستند که در جامعه، مورد تمسخر و تحقير قرار گيرند، ديگر افراد جامعه نيز متقابلاً همين انتظار را دارند که مورد استهزاء و تحقير واقع نشوند.
پدر و مادر بايد مراقبت نمايند که احترام به ديگران و اصول همزيستي، در روابط فرزند با والدين، برادران، خواهران و دوستان او شکل گرفته و نسبت به ديگران تعميم يابد.
والدين بايد به فرزند خود بياموزند که پاره اي از رفتارهاي خوب يا بد ديگران عکس العمل و بازتاب رفتارها و برخوردهاي خوب يا بد خود ماست. لقمان حکيم به فرزند خود فرمود: فرزندم، مردم را دشنام مده که سبب دشنام پدر و مادر خود گردي.3
بسياري از مظاهر احترام به ديگران و برخورد سالم در روايات معصومين علیهم الاسلام خطاب به فرزندانشان مورد تأکيد قرار گرفته است از جمله: پيشي جستن در سلام، مصافحه کردن قبل از کلام، گفتار نيکو با مردمان، امانتداري، احسان به ديگران، عفو، راستگويي، خوش خلقي، و پرهيز از مواردي چون عجب و تکبر، جدال، استهزاء و تحقير افراد و ظلم و تجاوز به حريم ديگران و... .
لقمان حکيم به فرزند خود فرمود: «يا بني ابدء الناس بالسلام و المصافحة قبل الکلام4؛ فرزندم، قبل از آن که با مردم سخن آغاز کني، در سلام کردن و مصافحه نمودن پيشقدم شو».
علي علیه الاسلام ضمن وصيت خود به امام حسن مجتبي علیه الاسلام فرمودند: «... قولوا للناس حسنا کما امرکم الله5؛ با مردم به نيکويي سخن بگوييد همان گونه که خداوند شما را بدان امر کرده است».
علي علیه الاسلام به فرزند خود محمد حنفيه فرمودند: «اياک والعجب و سوءالخلق وقلة الصبر فانه لا يستقيم لک علي هذه الخصال الثلاث صاحب و لايزال لک عليها من الناس مجانب6؛ مبادا به خودبيني و بداخلاقي و بي صبري مبتلا شوي زيرا با اين صفات هيچ دوستي برايت باقي نمي ماند و پيوسته تعدادي از مردم از تو کناره مي گيرند.»
همچنين علي علیه الاسلام در پيرهيز از استهزاء و تحقير ديگران به فرزند خود امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «يا بني لا تستخفن برجل تراه ابدا، ان کان اکبر منک فعد انّه ابوک و ان کان منک فهوا خوک، و ان کان اصغر منک فاحسب انه ابنک7 ؛ فرزندم، هيچگاه (در برخوردهايت) کسي را تحقير مکن زيرا يا بزرگتر از توست که بايد به جاي پدر خود او را به حساب آوري و يا همانند (همسال) توست که برادرت مي باشد و يا کوچکتر از توست که بايد او را فرزند خود محسوب کني».
علي علیه الاسلام به فرزند خود امام حسين علیه الاسلام فرمودند: «... من تکبر علي الناس ذل...8 ؛ هر کس بر مردم گردن فرازي کند، زبون گردد». و حضرت سليمان علیه الاسلام به فرزند خود مي فرمود: «يا بني اياک والمراء فانه ليست فيه منفعة و هو يهيّج بين الاخوان العداوة9؛ فرزندم، مبادا جدال کني، زيرا جدال هيچ سودي به حال تو ندارد، علاوه بر اين که موجب دشمني بين برادران هم خواهد شد».
علي علیه الاسلام به فرزندشان امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «... واقبل عذر من اعتذر اليک واقبل العفو من الناس،...10 ؛ عذر کسي را که از تو پوزش بخواهد بپذير، و پذيراي عفو و گذشت از مردم باش».
امانتداري، به جامعه اعتماد و آرامش مي بخشد. حضرت امير علیه الاسلام به امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «... ولا تخن من انتمنک و ان خانک... 11؛ به کسي که تو را امين خود شمرده خيانت مکن اگر چه به تو خيانت کرده باشد».
تشويق به پيشي گرفتن در انجام کارهاي خير و تمرين صبر بر مشکلات:
پدران و مادران بايستي فرزندان خود را با کارهاي خير و همکاري در انجام آنها و پيشي گرفتن در پرداختن به اين امور، آشنا و تشويق نمايند.
مرازم بن حکيم از امام صادق علیه الاسلام نقل مي کند که پدرم مي فرمود: «اذا هممت بخير فبادر فانک لا تدري ما يحدث12؛ اگر اراده کردي کار خيري انجام دهي فوراً انجام بده زيرا نمي داني چه اتفاقي رخ مي دهد».
علي بن جعفر از برادرش امام موسي کاظم علیه الاسلام چنين نقل مي کند: (روزي) پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم! پدرم محمد بن علي همچنانکه دست تو را گرفته ام دست مرا گرفت و فرمود: پدرم علي بن الحسين دست مرا گرفت و فرمود: «يا بني افعل الخير الي کل من طلبه منک فان کان من اهله فقد اصبت موضعه و ان لم يکن من اهله کنت انت من اهله13؛ فرزندم، هر کس از تو کار خيري خواست برايش انجام بده، اگر او اهل آن باشد تو به مقصود رسيده اي، و اگر اهلش نباشد، تو خود شايسته و اهل آن خواهي بود».
همچنين والدين به ويژه پدر بايد به تناسب و به تدريج، تجربيات خود را در راه برخورد با مشکلات در اختيار فرزندان قرار دهند و با هدايت تدريجي آنان به صحنه هاي زندگي زمينه اي فراهم آورند تا آنان در برخورد با سختي ها و ناملايمات خود را نباخته و احساس شکست ننمايند. تمرين فرزندان بر صبر و مقاومت هدفدار در برابر مشکلات نيز از وظايف والدين به شمار مي آيد. در روايات به اين نکته اشاره شده است که خوب است کودک را در کوچکي با سختي ها آشنا نمود تا در بزرگي صبور و بردبار بار آيد.14
از اين رو بايد اجازه داد در مواردي فرزندان، خود با مشکلات روبرو شده و با ابتکار خود موانع را از سر راه بردارند تا به اين ترتيب اراده ی آنان در مقابله با مشکلات تقويت گردد.
همچنين تمرين فرزندان به تفکر در امور و تدبر و دورانديشي در آثار و عواقب آنها که موجب پيشگيري از بسياري مشکلات مي شود، از وظايف اساسي والدين در تربيت اجتماعي فرزند به شمار مي آيد.
علي علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام حسن علیه الاسلام فرمودند: تعمق و دور انديشي پيش از عمل، تو را از پشيماني ايمن مي دارد.15
تشويق به ارتباط با انديشمندان و نيکان:
علي علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام حسين علیه الاسلام فرموده اند: «... و من خالط العلماء و قر...16 ؛ هر که با علماء و دانشمندان معاشرت داشته باشد باوقار گردد و مورد تکريم قرار گيرد». و در وصيتي به فرزندشان محمد حنيفه فرمودند: «يا بني اقبل من الحکماء مواعظهم و تدبر احکامهم...17 ؛ فرزندم، پندهاي حکيمان را بپذير و در قضاوتهاي آنها بينديش». امام صادق علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام کاظم علیه الاسلام فرمودند: «يا بني اذا زرت فزرالاخيار و لا تزرالفجار فانهم صخرة لا يتفجّر ماؤها و شجرة لا يخضر ورقها وارض لا يظهر عشبها 18؛ اگر خواستي با کسي ديدار کني به زيارت خوبان برو و هيچگاه به ديدار بدکاران نرو؛ زيرا آنان همانند تخت سنگي هستند که هرگز از آن آب جاري نمي شود و همانند درختي که برگش سبز نمي گردد، و زميني که گياهش آشکار نمي شود».
مجهز نمودن فرزندان در برابر افکار انحرافي:
پدر و مادر بايد فرزندان خود را با معارف صحيح ديني آشنا نموده و مرز خوبي و بدي را براي آنان روشن سازند تا در ورود به اجتماع براي رويارويي و مقابله با افکار انحرافي آمادگي داشته باشند و تحت تأثير اين انديشه ها قرار نگيرند.
امام صادق علیه الاسلام فرمودند: «بادروا احداثکم بالحديث قبل ان تسبقکم اليهم المرجئة19 ؛ به آموختن روايات اسلامي (و معارف صحيح ديني) به نوجوانان خود مبادرت کنيد، قبل از آنکه گروههاي انحرافي بر شما نسبت به آنان پيشي گيرند (و افکار نادرست خويش را در ضمير پاک آنان جاي دهند و گمراهشان کنند».
اما بستري که مي تواند اين آشنا سازي به معارف ديني در آن محقق شود آن است که فرزندان اجازه يابند سئوالات خود را مطرح نموده و با گشاده روئي و با زبان خودشان جواب را دريافت کنند.
اين نکته ی ظريف تربيتي در سيره ی عملي پيشوايان ديني ما فراوان نقل شده است.
روزي اميرمؤمنان علیه الاسلام از دو فرزند خود امام حسن و امام حسين علیه الاسلام پرسيدند: مرز بين ايمان و يقين چيست؟ پس هر دو سکوت اختيار کردند. به امام حسن علیه الاسلام فرمود: اي ابو محمد! تو جواب بده. امام حسن علیه الاسلام عرض کرد: بين ايمان و يقين يک وجب فاصله است.
علي علیه الاسلام فرمود: چگونه؟ امام حسن علیه الاسلام پاسخ داد: زيرا ايمان آن است که با گوشهايمان آنرا شنيده و با قلب آنرا تصديق کرده باشيم، ولي يقين آن است که با چشمان خود ديده ايم و به وسيله ی آن به وجود چيزهايي که از ما پنهان است استدلال کنيم.20
حديث مفصلي در معاني الاخبار نقل شده است که علي علیه الاسلام سؤالات زيادي را با دو فرزندشان امام حسن و امام حسين علیهما الاسلام مطرح مي فرمودند و پاسخ آنان را جويا مي شدند. در پايان اين سؤالها و جوابها حضرت به حارث اعور رو کرده و فرمودند:
«يا حارث علموا هذه الحکم اولادکم فانها زياده في العقل والحزم والرأي21 ؛ اي حارث اين حکمتها را به فرزندانتان ياد دهيد که اينها عقل و اراده و فکر را زياد مي کنند».
همچنين پرسش زيد فرزند امام سجاد علیه الاسلام در مورد مسائل عقيدتي و پاسخ امام علیه الاسلام که در کتاب توحيد صدوق22 آمده است بسيار خواندني و آموزنده است.
در پايان اين مبحث، ذکر نکاتي در تربيت اجتماعي کودکان ضروري به نظر مي رسد که به آنها اشاره مي کنيم:
1- اجازه داده شود کودکان سئوالات خود را مطرح کرده، با خوشرويي و با زبان کودکانه جواب آنان داده شود و هرگز با عصبانيت و ناراحتي، سرکوب نگردند.
2- پدران و مادران به فرزندان اجازه دهند در مسائلي که مربوط به خودشان است و يا ساده مي باشد و داراي رأي و عقيده هستند از فکر و عمل خود کمک جويند.
3- در رفت و آمدها اجازه ی حضور يابند و در حدود معلومات خود بتوانند اظهار نظر نموده و در برابر ديگران سخن بگويند.
4- پدر و مادر همه ی مشکلات فرزندان را حل ننمايند بلکه اجازه دهند در مواردي خودشان با مشکلات روبرو شده با ابتکار خود موانع را از سر راه بردارند.
5- اصول همزيستي و سازگاري و همکاري با برادرانت و خواهران و دوستان را براي آنها تبيين و تمرين نمايند تا روحيه همزيستي با ديگران در آنها تقويت نمود.
6- روحيه کار و فعاليت را در آنها به وجود آورند تا حس مسئوليت پذیری در آنان قوت گیرد .
منبع:تبیان
یک سوم کودکان آمریکایی دو ساعت بیشتر از میزان توصیه متخصصان اطفال؛ تلویزیون تماشا می کننداما والدین اغلب در تلاش برای دور نگه داشتن کودکان از تلویزیون ناموفق می مانند.
اما یک بررسی جدید نشان می دهد که کودکان و نوجوانانی که والدین شان قواعدی در مورد مدت زمانی که می توانند تلویزیون تماشا کنند یا بازی ویدئویی انجام دهند، تعیین کرده اند، با احتمال بیشتری این حد تعیین شده را رعایت می کنند.
این بررسی که بوسیله پژوهشگران در مراکز کنترل و پیشگیری بیماری ها در آمریکا و چند دانشگاه در این کشور انجام شد، از 7415 کودک و نوجوان در سنین 9 تا 15 در مورد عادات شان در تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر مورد پرسش قرار داد.
نتایج نشان داد که دو راهبرد ساده می تواند به کاهش تماشای تلویزیون بوسیله کودکان کمک کند:
یکی تعیین کردن قواعد خانوادگی برای تماشای تلویزیون و بازی با کامپیوتر است، و دیگری واداشتن کودکان به فعالیت جسمی است، چه به صورت ورزش های منظم باشد و چه به صورت بازی آزاد باشد.
اغلب کودکان مورد پرسش قرار گرفته- 60.7 درصد- گفتند آنها فعالیت جسمی منظمی در هفته ندارند؛ نه کلاس ورزشی، نه بازی های ورزشی پس از ساعات مدرسه و نه عضویت در تیم های ورزشی. تعداد زیای از آنها کودکانی بودند که ساعت ها بی حرکت جلوی تلویزیون یا کامپیوتر می نشستند.
شواهد زیادی وجود دارد که بازی همراه با فعالیت جسمی باعث سالم تر شدن، شادمان تر شدن و پیشرفت درسی کودکان می شود.
ساده ترین کاری که شما می توانید برای تشویق کودک تان به فعالیت جسمی بیشتر انجام دهید،این است که خودتان در ورزش با او همراه شوید. همچنین می تانید تلویزیون را نشان دادن برنامه های حرکت جسمی و ورزش از تلویزیون، آن را از دستگاه پخش بازی های ویدئویی اعتیادآور، به یک ماشین ورزش تبدیل کنید.
گرچه سایر بررسی ها نیز نشان داده اند که والدین باید برای تماشای تلویزیون بوسیله کودکان حدودی را تعیین کنند، این بار پژوهشگران از والدین و کودکان در مورد اینکه تا چه حدی در خانواده شان قواعدی در مورد تماشای تلویزیون وجود دارد، سوال کردند؛ در حالیکه بیش از نیمی از والدین می گفتند که همیشه یا در اغلب موارد برای تماشای تلویزیون در خانه شان محدودیت وجود دارد، تنها 37 درصد از کودکان توافق داشتند که در خانه شان قواعدی در این مورد وجود دارد که به صورت کامل اعمال می شود. نتیجه اینکه تداوم این قواعد اهمیت دارد.
در مجموع به نظر می رسد به توافق رسیدن اعضای خانواده باری تعیین حد پایه 2.5 ساعت در روز مناسب باشد. همچنین داشتن فعالیت هایی جسمی برنامه ریزی شده مانند شرکت در تیم های شنا یا قرار گذاشتن برای انجام یک بازی ورزشی یا رفتن به همراه خانواده به بیرون و پیاده روی دسته جمعی می تواند کمک کننده باشد.
منبع:همشهری آنلاین
متخصصان روان شناسي ، قصه گفتن را براي تكامل مغز نوزادان و كودكان لازم مي دانند وميگويند: با قصهگويي ، علاوه بر شناساندن صداي والدين ، صحبت كردن براي كودك راحت ميشود و كلمات را صحيح و كامل ادا ميكند.
دكتر"نرگس كچوئي " روان شناس، در گفت و گو با ايرنا گفت: والدين براين باورند كه نوزادهيچ چيز را متوجه نميشود و لازم نيست با او حرف بزنند، اين در حالي كه مغز نوزاد آماده براي پذيرش و يادگيري است و دوست دارد صداي والدين خود را بشنود و با محيط آشنا شود.
وي گفت : والدين حتما بايد نام اشيا ، غذا،اسباببازي و يا هرچيز ديگري را كه به نوزاد ميدهند براي او بگويند و زماني كه كودك سعي ميكند به هر لفظي كلمه را ادا كند صحبت كردن او را قطع نكنند و اجازه دهند آن گونه كه راحت است آن را تلفظ كند وي با اشاره به اينكه نوزادان به صداي افراد مونث بهترين پاسخ را ميدهند ، افزود : مطالعات نشان داده است كه صحبت با زبان كودك ، باعث تاخير در تكامل گفتار نميشود ، سعي كننددر صحبت با كودك تركيبي از لغات بزرگسالان را با صداي بچه گانه مورد استفاده قرار دهند
كچوئي گفت : در واقع با اين عمل بسترسازي مناسبي را براي كودك در اداي صحيح كلمات فراهم كردهايم .دكتر "محمود رسالتي" روان شناس نيز با اشاره به اينكه از چهار ماهگي به بعد پنج حس نوزاد از تعامل و واكنش بيشتري برخوردار ميشود، گفت :بينايي كودكان بعدازچهارماهگي در حال افزايش است به طوري كه توانايي پيگيري اجسام متحرك را از خود نشان ميدهد.وي افزود : والدين بايد بعد از چند ماه فضاي اتاق كودك را تغيير دهند و او را با ديگر فضاهاي
بيرون از خانه و ديگر افراد خانواه آشنا كنند .
وي اضافه كرد : كودكان علاقهمند به ديدن عكسهايي با رنگهاي شاد و پيچيده مي باشند بنابر اين بايد براي آنها كتابهاي داستاني تهيه شود كه رنگي و با تصويرهاي بزرگ باشد زيرا اين عمل باعث افزايش آشنايي و عكس العمل كودك ميشود.رسالتي با اشاره به اينكه حس شنوايي كودك نسبت به تكلم او حساستر است، گفت:كودك دوست دارد صداهاي مختلف را بشنود و در مقابل آنها بسته به علاقه عكس العمل نشان ميدهد به طوري كه حتي آنها را تقليد ميكند و منتظر تشويق والدين ميماند. رسالتي گفت: والدين بايد حس چشايي فرزندان خود را تحريك كنند و بشناسند زيرا برخي از
كودكان نسبت به يك سري از غذاها و طعمها آلرژي دارند كه اين خود باعث بيماري و بيقراري كودكان ميشود.وي افزود :درباره حس لامسه كودكان بايد اجازه داد آنها همه چيز را در خصوص زبري ،نرمي گرماو سرما احساس كنند تا بتوانند در مقابل آنها عكس العمل نشان بدهند . وي اضافه كرد : اولين پله براي بيدار و فعال كردن اين حس در نوزادان نوازش و در آغوشگرفتن آنها است زيرا با اين عمل به او اين احساس منتقل مي شود كه او را دوست دارند و جايش امن است.
قصه و تأثير آن در تربيت كودكان
در كشور ما به رغم وجود گنجينه هاي علم و معرفت و داستآنها و افسانه هاي زيبا و آموزنده،اوليا و مربيان بيشترين وقت خود را به مسائل آموزشي كودكان اختصاص مي دهند و دانش آموزان نيز در خانه و مدرسه بيشتر اوقات خود را صرف يادگيري هاي غير فعال كرده، ازسختي و خشكي دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج مي برند. بدين ترتيب اغلب اوليا ومربيان از هدف اصلي تعليم و تربيت كه پرورش انسان هاي خلاق، مبتكر و كارآمد است، بازمي مانند.هدف از ذكر اين مطالب آشنايي شما با روش هاي قصه خواني و قصه گويي براي كودكان دبستاني است كه نقش بسزايي در رشد و شكوفايي خلاقيت در كودكان دارد.
ادبيات كودكان چيست؟
ادبيات كودكان شامل قصه، شعر، نمايش، افسانه و داستان است. ادبيات كودكان عبارت است ازتلاشي هنرمندانه در قالب كلام، براي هدايت كودك به سوي رشد، با زبان و شيوه اي مناسب ودر خور فهم او. به بياني ديگر، ادبيات عبارت است از چگونگي تعبير و بيان احساسات،عواطف و افكار به وسيله ي كلمات در اشكال و صورت هاي گوناگون.ادبيات، كودك را در همه ي اوقات زندگي پرورش مي دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخيل و قوت تصور او مي شود و نيز نيروي ابتكار و ابداع به او مي بخشد. داستآنها و اشعاري كه كودكان مي خوانند و مي شنوند اثري عميق در فكر و روحيه ي آنان مي گذارد و ايشان را براي رويارويي با مسائل رشد و معاشرت با ديگران آماده مي سازد و نيز در درك و فهم مشكلات زندگي آنان را ياري مي كند.ادبيات كودك، به ويژه در زمينه هاي زبان آموزي و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعي دارد.
هدف هاي برنامه ي ادبيات كودكان در آموزش و پرورش دوره ي ابتدايي عبارت اند از:
1- كمك به پرورش قدرت بيان و عواطف و افكار كودكان.
2- تقويت و پرورش نيروي تخيل در كودكان.
3- تحريك قوه ي ابتكار و ابداع در كودكان.
4- ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كودكان.
در تعريف ادبيات كودكان مي توان گفت: مجموعه ي نوشته ها، سروده ها و گفتارهايي است كه از طرف بزرگسالان جامعه براي استفاده ي خردسالان فراهم مي آيد، يا خردسالان خود خالق آن هستند.
5- رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي.
6- برآورده كردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن.
تأثير قصه در كودكان
داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد. از طريق قصه ها و داستان هاي خوب، كودك به بسياري از ارزش هاي اخلاقي پي مي برد. پايداري، شجاعت، نوع دوستي، اميدواري، آزادگي، جوانمردي، طرفداري از حق و حقيقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هايي هستند كه هسته ي مركزي بسياري از قصه ها و داستآنها را تشكيل مي دهند.
پرورش حس زيبايي شناسي در كودك، متوجه ساختن كودك به دنيايي كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفيد در كودك، تشويق حس استقلال طلبي و خلاقيت كودك هدف هاي اصلي طرح قصه هاي خوب براي كودكان است.
انتخاب قصه هاي مناسب
مسئله ي انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادي كه در اختيار قصه گوست، به ويژه براي قصه گوهاي تازه كار و مبتدي، مشكلي اساسي است. حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هايي مي سازدكه با شخصيت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوي تازه كار، ابتدا بايد سعي كند كه ويژگي هاي شخصيت و سبك گويش خود را ارزيابي كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان
هايي را مي توانم مؤثر و خوب بيان كنم؟ چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار كنيم؟پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله ي آماده كردن داستان براي
گفتن مي شود كه از مهم ترين گام هايي است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گويي برداشته مي شود. قصه گو بايد به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن يا از رو خواندن نيست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه اي يگانه باقي مي ماند.از بر كردن قصه اغلب نخستين مانعي است كه راه سير طبيعي و خودانگيخته ي يك قصه گويي موفق را سد مي كند. قاعده ي درست اين است كه هرگز نبايد داستاني را براي «گفتن» به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافي است.انتخاب و آماده كردن داستان، نخستين گام ها در راه پيشبرد هنر قصه گويي است و هنر قصه
گويي بر آنها استوار مي شود. قصه گوهاي مبتدي و تازه كار به زودي متوجه مي شوند زماني راكه براي رسيدن به اين مرحله از رشد سپري كرده اند، سرمايه گذاري مفيدي بوده است.
آماده كردن ذهن و بيان ، در ارائه ي موفقيت آميز يك قصه مهم ترين مُتغيّر به شمار مي آيد. بدون اين انتخاب و آماده كردن بسيار دقيق، قصه گو نبايد انتظار به دست آوردن يك تجربه ي موفق راداشته باشد.
منبع:زیبا وب
از همان ماه اول بارداری، پای دیگران در کفش شماست. از آقای نانوای محله تان گرفته تا راننده تاکسی، و از خانمی که در صف اتوبوس ایستاده گرفته تا همسایه ها و زنان فامیل تان، همه به شما می گویند چه باید بخورید، چقدر بخوابید، چطور بنشینید و چطور راه بروید و. . . . اما این آموزش های خودجوش و مردمی، تنها به دوران بارداری شما محدود نمی شود بلکه از همان روزهای اول زایمان و شیردهی، جای خود را در زندگی تان باز می کنند و گاهی آنقدر پیش می روند که احساس می کنید مادری کردن همه آدم های اطراف تان برای کودک شما، گیج، کلافه و سردرگم تان کرده است.
دید و بازدیدهای نوروزی به آدم های اطراف شما فرصتی طلایی برای یاد دادن راه و رسم مادری به شما می دهد و گاهی حضور در جمع را برای تان به سخت ترین کار دنیا تبدیل می کند.
از آشنایانی که بدشان نمی آید در کارتان دخالت کنند گرفته تا کسانی که تصور نمی کنند نصیحت های دوستانه شان دخالت تلقی شود، همه و همه به شما فشار می آورند و مادر بودن را برای تان سخت می کنند اما نگران نباشید. ما به شما می گوییم که کجا باید در مقابل آنها بایستید و چه چیزهایی را به خاطر آرامش خود و فرزندتان نباید سخت بگیرید. در ادامه روایتی از چهارتجربه شخصی مادرانه را در این باره می خوانید.
این اشتباهای مادرانه را در مهمانی ها تکرار نکنید
کودک آزار نباشید
می خواهید فرزندتان شمع مجلس باشد و با نمایش چیزهایی که تازه یاد گرفته است توجه همه را به خود جلب کند؟ برای رسیدن به این هدف، به محض آمدن مهمان ها از او می خواهید حرکات ورزشی که تازه یادگرفته را انجام دهد یا آهنگ تازه ای که در کلاس پیانو آموخته را به نمایش بگذارد؟ شاید تصور نکنید که با این رفتارها، فشار بیش از اندازه ای را به فرزندتان تحمیل کرده و با دست خودتان اسباب آزار او را فراهم می کنید. اگر نمی خواهید کودک آزار باشید، بهتر است از تلاش برای به نمایش گذاشتن مهارت های فرزندتان دست بردارید و به او اجازه دهید که در صورت تمایل خودش، آموخته هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.
با دیگران مقایسه اش نکنید
یکی از اشتباهات رایج والدین، تشویق بیهوده فرزندان در حضور دیگران و گفتن دروغ بزرگی به نام تو از همه بهتری به کودکان است. اما اشتباه رایج دیگری که از اغلب والدین سر می زند، مقایسه توانایی های فرزندشان با کودکان دیگر است. چنین والدینی حتی اگر به طور مستقیم به فرزندشان این موضوع را گوشزد نکنند، با مضطرب و افسرده نشدن، در روزهای بعد به کودک شان فشار بیشتری می آورند و برای جبران کاستی های فرزندشان، او را هم تحت فشار می گذارند. از نظر این والدین رقابت جو، ضعیف تر بودن بچه ها در موردی خاص به معنای بی کفایتی خود آنهاست و به همین دلیل برای پاک کردن این برچسب از روی خود به کودک شان فشار می آورند.
اگر شما هم رد پای چنین حالاتی را در رفتارهای تان می بینید، از همین امروز برای پذیرفتن نقاط قوت و ضعف فرزندتان تلاش کنید و بیشتر از توانایی هایش از او انتظار نداشته باشید. البته گاهی با وجود همه تلاش های شما برای کنترل خود، حاضر شدن در جمع مادران رقابت جو باعث می شود که هوای مقایسه کردن فرزندتان و برتر جلوه دادن او به سرتان بزند اما بهتر است در این شرایط مچ خود را بگیرید و به خود اجازه ندهید که وارد بازی این مادرها شده و به خاطر آنها فرزندتان را تحت فشار قرار دهید.
نگذارید دیگران تربیتش کنند
هرگز عنان تربیت فرزندتان را به دست دیگران ندهید و با جلو انداختن صاحبخانه، برای حل کردن مسئله تلاش نکنید. کودک شما باید بداند که بزرگ ترین قدرت برای مهار کردن رفتارهایش شما هستید و قرار نیست به خاطر حرف دیگران روی صلاحدید شما پابگذارد. گذشته از این، شاید همه توصیه هایی که دیگران برای کنترل رفتار فرزندتان می کنند و پیشنهادهایی که به شما برای بیرون آمدن از بحران می دهند، به صلاح شما و فرزندتان نباشد یا با شرایطی که در آن قرار دارید، سازگار نباشد. پس با کمک یک روانشناس کودک، راه درست برای حل مشکل را تشخیص دهید و به دیگران برای تغییر آن فرصت ندهید.
نگذارید در کارتان دخالت کنند
اینکه دیگران برای تربیت کردن فرزند شما پا پیش بگذارند، می تواند بسیار آزار دهنده باشد اما تلاش آنها برای شکستن قانون های تربیتی شما هم گاهی می تواند به همین اندازه آزار دهنده جلوه کند. اگر اعضای خانواده یا دوستانی که به خانه شان رفته اید، بدون توجه به حساسیت های شما برای رد شدن از قانون های تربیتی تان تلاش می کنند، تنها چاره پیش روی تان قاطع بودن و گوشزد کردن حساسیت های تان به آنهاست. اگر فرزند شما حق ندارد روی مبل بپرد، حتی در صورتی که صاحبخانه با این رفتار مشکلی نداشته باشد، نباید به او اجازه این کار را بدهید و اگر گفتن برخی جملات جزء خط قرمزهای تان است، نباید به اطرافیان تان اجازه دهید که به فرزند شما در گذشتن از این خط قرمزها کمک کنند.
در بسیاری مواقع، استدلال اطرافیان این است که بگذارد بچه در خانه ما راحت باشد! اما به آنها گوشزد کنید که برخی قوانین قابل عبور نیستند و فرزند شما درهر کجایی باید به آنها پایبند باشد. گاهی دلخور شدن دیگران، آسیبی کمتر از گیج شدن فرزندتان به خاطر ناپایدار بودن قوانین تربیتی را همراه می آورد. انعطاف پذیر باشید
هم شما می دانید و هم فرزندتان باید بداند که همه قوانین هم ارزش نیستند. شاید سر زدن به کمدهای صاحبخانه، از جمله قوانینی باشد که فرزندتان حق عبور از آنها را ندارد اما مسلما کمی دیر و زود شدن ساعت خوابش نمی تواند در گروه چنین قانون هایی جا بگیرد. پس در مورد قوانینی که رعایت نشدن شان آسیب چندانی را همراه نمی آورد، انعطاف پذیر باشید و به خاطر کمی دیر شدن (نه تا نیمه شب به تاخیر افتادن) ساعت خواب کودک تان یا تلاشش برای غذا نخوردن در مهمانی، زمین و زمان را به هم نریزید.
نمی گوییم در همه مهمانی ها از این قوانین صرف نظر کنید اما بپذیرید که گاهی انعطاف پذیری به شما قدرت بیشتری برای کنترل شرایط می دهد اما در صورتی که فرزندتان را می شناسید و می دانید که دیر شدن ساعت خواب یا به تاخیر افتادن زمان غذا خوردنش او را بدقلق و کنترلش در حضور دیگران را سخت می کند، برای رعایت نظم همیشگی در این موارد تلاش کنید و به توصیه های دیگرانی که شرایط شما و فرزندتان را نمی دانند، اهمیت ندهید.
مجبورش نکنید از همه عذرخواهی کند
درست است که کودک شما باید مسئولیت رفتارهایش را بر عهده بگیرد و در صورت اشتباه کردن از کسانی که خسارت دیده اند عذرخواهی کند اما به محض دیدن اشتباه و لغزش فرزندتان، او را مجبور به عذرخواهی نکنید و غرورش را در مقابل دیگران نشکنید. بچه هایی که مدام مجبور می شوند به خاطر هر اشتباه ساده ای از دیگران عذرخواهی کنند، اعتماد به نفس شان پایین می آید و تصور می کنند که تک تک رفتارهای شان اشتباه و آسیب زننده است.
شرمنده نشوید
نگذارید شرمندگی که به خاطر رفتارهای فرزندتان سراغ تان می آید، توان نشان دادن واکنش درست را از شما بگیرد. می دانیم در موقعیت سختی قرار دارید اما به خاطر خوش آمد دیگران، واکنشی به رفتارهای فرزندتان نشان ندهید که بعدها به خاطرش احساس گناه کنید. اگر به هیچ طریق از پس کنترل رفتارهای کودک تان برنمی آیید به جای تلاش برای فهماندن مشکل به او برای مهار کردن موقتی اش تلاش کنید یا با کوتاه کردن زمان مهمانی، امکان بروز مشکلات شدیدتر را فراهم نکنید.
روش تان را تغییر ندهید
با تغییر دادن مداوم روش تربیتی تان ماجرا را پیچیده تر نکنید. اگر روش خاصی را برای کنترل فرزندتان در نظر گرفته اید و نسبت به درست بودنش مطمئن هستید حتی در حضور دیگران هم به آن روش پایبند باشید در غیر این صورت، فرزندتان گیچ و سردرگم خواهد شد و از حضور دیگران به عنوان ابزاری برای در دست گرفتن کنترل و نشان دادن رفتارهای نادرست استفاده خواهد کرد پس نگذارید روی نقطه ضعف شما دست بگذارد و حضور دیگران را به عنوان مجوزی برای سرپیچی کردن از قوانین و در دست گرفتن قدرت تلقی کند.
نمی خواهم مثل آنها باشم
الهام؛مامان آراد
انگار من مادرش نیستم؛ منی که تمام صبح تا شبم را در کنار او می گذرانم، از نظر دیگران هیچ چیز در مورد بزرگ کردن فرزندم نمی دانم. از نظر آنها زیاده از حد سهل انگارم و با بی توجهی هایم به کودکم ظلم می کنم. می دانم برای مادربزرگ ها نوه اول همه چیز است اما گاهی نمی توانم رفتارهای مادرم را هضم کنم. بچه داری از نظر او یعنی مدام بچه را در آغوش گرفتن.
اوایل در برابر حرف های شان سکوت می کردم و روش خودم برای نگهداری از فرزندم را تغییر نمی دادم اما چند ماه که از تولد او گذشت، دیگر نتوانستم در برابر تکه پرانی ها و واکنش های شان طاقت بیاورم. حالا در حضور آنها، من هم یکی مثل خودشان هستم؛ کسی که جز بچه داری نباید هیچ کار دیگری در زندگی اش داشته باشد؛ کسی که از لحظه بیداری تا لحظه خواب باید کودکش را در بغل بگیرد، یک دستی غذا بپزد، در چند ثانیه غذایش را بخورد و از لذت یک بار در ماه بیرون رفتن با دوستانش هم بی بهره باشد.
کافی است بگویم برای بچه ای که از جانم عزیزتر است و یک بخش زندگی ام است و همچنین برای مادرم شایسته، توانمند و آرام بودن، باید به ابعاد دیگری که در زندگی ام اهمیت دارند هم برسم تا دوباره سیل گوشه و کنایه ها روان شود و بگویند تو که کارهای دیگری داشتی چرا بچه دار شدی؟ فکر نمی کنی سنت برای بچه دار شدن کم بود؟ مادری یک کار تمام وقت است و اگر می خواستی آزاد باشی و به خواسته های خودت برسی چرا او را به دنیا آوردی و. . . .
تعطیلات عید نزدیک است و می دانم اگر کوچک ترین زمانی را برای گذراندن با فرزندم از دست دهم، باز هم متهم می شوم. انگار قرار است من هم مثل مادرم، یک مادر مراقبت کننده و وسواسی باشم که حتی یک ثانیه هم اجازه دور شدن بچه هایش از جلوی چشمش را نمی داد و با خستگی و کلافگی اما با احساس غرور ناشی از مادر تمام وقت بودن روزهایش را می گذراند.
نمی خواهم با کسی بحث کنم و نمی خواهم مثل کسی زندگی کنم؛ اما توان پاسخ دادن به هیچ کس و توضیح دادن هیچ چیز را ندارم. فکر می کنم چاره ای جز نشان دادن رفتارهای دوگانه ندارم و برای حفظ رابطه ام با خانواده ام و کم کردن تنش ها، چاره ای جز این ندارم که در خانه خودم به یک شیوه مادری کنم و در حضور دیگران به یک شیوه دیگر. شاید این آسان ترین راه برای پایان دادن به این بحث های آزار دهنده باشد.
آقای راننده هم صاحبنظر است
نوشا؛ مامان شایان
پسرم تا یک سال ونیمگی راه نیفتاد. من و پدرش از همه نگران تر بودیم اما از آنجا که با متخصصان مختلف مشورت کرده بودیم، می دانستیم که پسرمان سالم است و باید تا چند ماه دیگر برای راه افتادنش منتظر بمانیم. اظهار نظر ها، مقایسه ها و توصیه ها تمامی نداشت. هر دوی ما از پاسخ دادن و سوالات تکراری، خسته بودیم اما همان کسانی که بارها پاسخ های مان را شنیده بودند، باز هم حرف های شان را تکرار می کردند و هیچ وقت قانع نمی شدند.
مهمانی رفتن در چنین شرایطی آزار دهنده ترین کار به نظر می رسید. در اینکه مردم ما در همه مسائل کارشناس و صاحبنظر است شکی نیست؛ ولی یک وادی ویژه در این مورد، بچه و بچه داری است. من براساس تجربه و سن ام یاد گرفتم که خیلی به اظهارنظرهای نابجا و بی مورد و بی پایه توجه نکنم و با دیگران در مورد این توصیه های تکراری بحث نکنم و گرچه بعد از به دنیا آمدن پسرم هم سعی کردم همین روال را دنبال کنم، اما دخالت های بیجای اطرافیان در هر موردی گاهی کلافه کننده می شد.
همه حق مسلم خودشان می دانستند که در مورد بچه، رفتارهایش و شیوه های تربیتش نظر بدهند، راهنمایی کنند و حتی تا سرزنش کردن و زیر سوال بردنت پیش بروند. این دخالت ها و اظهار نظر ها فقط مختص بستگان درجه یک نبود؛ حتی راننده تاکسی گذری هم این حق را برای خودش قائل می شد که اصول بچه داری را به تو گوشزد کند و اصولا چون به قضیه برچسب راهنمایی و دلسوزی می خورد، حق اعتراض و برخورد قاطع را هم به من داده نمی شد. حالا تصور کنید مادری که به خصوص در تجربه اولش دچار هزار و یک بحران و دغدغه و خستگی است، باید همه این حرف و حدیث ها را هم تحمل کند و با آنها کنار بیاید.
این ماجرا در جمع های خانوادگی و دوستانه خیلی پررنگ تر خود را نشان می داد و گاهی می توانست و هنوز هم می تواند که تفریح و وقت خوش آدم را به راحتی تلخ کند. اینکه مدام احساس می کنی زیر نظری و باید طوری رفتار کنی که سوژه ای برای شروع دلسوزی ها و راهنمایی ها گیر کسی نیاید، از همه چیز سخت تر است. حالا حساب کنید که بچه ناخوش و خسته باشد؛ آن موقع است که همه راهی را پیش رویت می گذارند تا بچه بدقلقت را آرام کنی و آنقدر حرف عوض می کنند و تو را برای اجرای حرف ها در تنگنا قرار می دهند که بچه خسته تر و کلافه تر می شود.
من آدم قانون مندی نیستم اما برای حفظ آرامش و آسایش فرزندم از اول سعی کردم روال مشخصی در پیش بگیرم. مثل نوع تغذیه اش، ساعت خوابش، لباس پوشیدنش و. . . اما متاسفانه می بینم و می شنوم که این برنامه ها یعنی سوسول بار آوردن بچه و مدام باید در مورد اینکه بچه فلانی ساعت یک شب می خوابد یا فلانی به بچه زیر یک سالش غذای پر از سس مایونز می دهد، گوش کنم.
از نظر اطرافیان من، مادر خوب یعنی مادری که هیچ محدودیتی را برای فرزندش در نظر نمی گیرد و هیچ وقت نه به زبان نمی آورد. اما ای کاش یه کم یاد می گرفتیم حریم افراد را رعایت کنیم و تنها وقتی با حرف های مان وارد این حیطه شویم که طرف مقابل خودش بخواهد و پذیرای آن باشد، نه اینکه با حرفا و دخالت های بیجا و بی مورد او را با حال بد از مهمانی به خانه بفرستیم.من مادر ضدحالی هستم
مریم؛ مامان صدرا
یکی از چیزایی که خیلی در مهمانی ها مخصوصا خانه پدرم و اقوام نزدیک ناراحتم می کند، این است که کنترلم روی چیزهایی که برای صدرا ممنوع یا محدود کرده ام، از بین می رود. می دانم همه به خاطر دلسوزی وارد عمل می شوند اما متاسفانه با وجود تذکر های همیشگی ام به خودشان مجوز می دهند هر کاری که دوست دارند انجام دهند و به قانون هایی که من به عنوان مادر وضع کرده ام، اعتنایی نکنند.
برای نمونه صدرا تا تبلت یا گوشی دست کسی می بیند دلش می خواهد عکس و فیلم های داخلش را تماشا کند. تا اینجای ماجرا مشکلی نیست. چون به هر حال گوشی ها و تبلت ها با هم فرق می کنند و صدرا کار کردن با همه آنها را بلد نیست و بعداز کمی تلاش کردن،خودش گوشی را کنار می گذارد.
اما مشکل از آنجا شروع می شود که دوستان خودشان ویدئو های جالبی که روی تبلت های شان هست را به بچه نشان می دهند و این آغاز همه مشکلات است. من معتقدم که دیدن همه آن ویدئو ها برای پسری به سن صدرا مناسب نیست اما وقتی که صدرا چنین ویدئوهایی را می بیند، تا ما از آن خانه نرویم صدرا گوشی را رها نمی کند و همه را با صدای تکرار شونده و بلند ویدئوها کلافه می کند.
همین مسئله در مورد خوراکی هایی که نمی خواهم صدرا فعلا با آنها آشنا شود مثل نوشابه یا پفک و. . . هم وجود دارد و اصرارهای همه برای دادن این خوراکی ها به صدرا آنقدر پیش می رود که مجبور می شوم قانون های همیشگی که مشخص کرده ام را بشکنم و چیزهایی که قبلا ممنوع کرده بودم را آزاد کنم. همه این رفتارها از من در چشم پسرم مادری سختگیر می سازد و او را به این خیال می اندازد که برای شاد بودن و رسیدن به خواسته هایش، باید سراغ دیگران برود و این اتفاقی است که من را می ترساند و حاضرشدن در مهمانی ها را برایم سخت و آزار دهنده می کند.
در خانه مادرم بچه ها پادشاهی می کنند
زهرا؛ مامان سارا و شهاب
از نظر همه من مادر سختگیری هستم اما فکر می کنم هیچ مادری نیست که یکسری دغدغه های شخصی برای بزرگ کردن بچه هایش نداشته باشد. همیشه مجموعه ای از نگرانی ها وجود دارد که آدم را وادار می کند اجازه انجام بعضی کارها را به فرزندش ندهد.
معمولا یک مادر این دغدغه ها را در قالب قانون هایی برای خودش تعریف می کند و سعی می کند همه جا آن قوانین را اجرا کند. قطعا هر کسی در خانه خودش می تواند آن طور که صلاح می داند بر رفتارهای فرزندش نظارت کند اما در سفر و مهمانی با حضورآدم هایی که خود را در امر تربیت بچه صاحب نظر می دانند کار سخت می شود.
از این آدم های همیشه صاحب نظر که بگذریم، عده ای هم هستند که کاملا مادر و روش های تربیتی و برنامه هاش را نادیده می گیرند و دوست دارند به روش خودشان به بچه محبت کنند. می دانم که همه شما با پدیده نوه لوس کردن آشنا هستید. نوه ها عزیزکرده های پدر و مادر مان هستند و حتی گاهی از ما هم برای شان عزیزتر هستند؛
آنقدر که آدم به چشم خودش می بیند که پدر و مادرش کارهایی برای نوه عزیزشان می کنند که در بچگی انجامش برای ما محال بود. نمی دانم خاصیت سن و سال است که پدر و مادرهای ما را اینقدر منعطف می کند یا رقابت با ما در جلب محبت بچه یا چیزی دیگر؛ فقط می دانم که تمام قانون ها در خانه پدر بزرگ و مادربزرگ از اعتبار می افتد و بچه ها مطلقا در خانه آنها سلطنت می کنند.
حرف زدن و درخواست های مکرر ما هم فایده ای ندارد و دختر کوچولوی ما می تواند ساعت ۹ شب بستنی بخورد یا ساعت دو شب بخوابد و پسر کوچولوی مان هم می تواند هرقدر خواست با کامپیوتر بازی کند. سخت ترین کار دنیا این است که از پدر و مادر مهربان مان بخواهیم که به قانون هایی که برای بچه ها گذاشته ایم احترام بگذارند و وقتی چنین خواسته ای را بیان می کنیم، ما را به چشم مادر فولادزره نگاه نکنند.
می دانم که این مشکل خیلی از ماهاست به خصوص که الان همه به یک بچه و دو بچه اکتفا می کنند و بچه ها بیشتر از قبل در مرکز توجه قرار می گیرند. کاش راهی پیدا می شد که خیلی منطقی به پدر و مادر خودمان یا به خصوص به پدر و مادر همسرمان می فهماندیم که ما بزرگ شده ایم و خیر و مصلحت بچه های مان را می خواهیم تا شاید آنها هم به قوانین ما احترام می گذاشتند اما بعید می دانم که هرگز به چنین راهی دست پیدا کنم.
سیب سبز
منبع:آفتاب
۱ | یادمان | آغاز جنگ صفین در سال ۳۷ هجری | جنگ علی و لشکریانش در برابر معاویه و سپاه شام، که ۱۱۰ روز به طول انجامید |
یادمان | اسرای کربلا به همراه سر حسین را وارد شهر شام و دربار یزید کردند، در سال ۶۱ هجری | ||
۲ | ماتم | کشتهشدن زید بن علی بن حسین پس از قیام بر ضد بنی امیه در سال ۱۲۰ هجری | وی هنگام کشتهشدن ۴۲ سال داشت |
۷ | شادی | ولادت کاظم در منطقه ابواء(محلی میان مکه و مدینه) در سال ۱۲۸ هجری، بنا بر روایت مشهور | این روز از جهتی روز حزن، و از جهتی روز سرور است |
ماتم | کشتهشدن حسن مجتبی، بنا بر نقل شید مفید و کفعمی(نقل ۲۸ صفر مشهورتر است) | این روز از جهتی روز حزن، و از جهتی روز سرور است | |
۸ | ماتم | وفات سلمان فارسی در سال ۳۶ هجری در مدائن، در سن ۲۵۰ سالگی یا ۳۵۰ سالگی | |
۹ | شادی | پیروزی علی در جنگ نهروان، و قتل ذو الثدیه رئیس خوارج در سال ۳۹ هجری | |
۱۷ | ماتم | کشتهشدن علی بن موسی الرضا در سال ۲۰۳، بنا به قول کفعمی(قول غیرمعروف) | قول معروف، روز آخر صفر است |
۲۰ | ماتم | اربعین حسین | چهلم عاشورا |
یادمان | در این روز جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت حسین به کربلا آمد | او از اولین زائران حسین بود | |
یادمان | روزی که اهل بیتِ حسین از شام به مدینه آمدند، طبق روایتی | ||
۲۸ | ماتم | وفات یا کشتهشدن پیامبر اکرم در سال ۱۱ هجری | ایشان در هنگام وفات ۶۳ ساله بود. علی، پیامبر را غسل داده و کفن نمود و بر آن نماز گزارد و آنگاه مردم گروه گروه بر پیکرش نماز گزاردند و سپس علی آن را در حجرهاش در همان محلّی که از دنیا رفته بود دفن فرمود. |
ماتم | کشتهشدن حسن مجتبی در سال ۵۰ هجری، طبق روایت مشهورتر. | احتمال دیگر، ۷ صفر است | |
آخر | ماتم | کشتهشدن رضا در سن ۵۵ سالگی، توسط مأمون عباسی در سال ۲۰۳ هجری، بنا بر قول شیخ طبرسی و ابن اثیر(قول معروف) | اقوال دیگر ۱۷ صفر و ۲۳ ذی القعدهاند. |
.: Weblog Themes By Pichak :.